نزدیکش شدم که....
{آدرین}
مارینت بلند شد و سریع رفت.
نینو چپ چپ بهم نگاه کرد و گفت:دوباره چه گندی زدی؟
من:من بهم می خوره مجرم باشم؟
نینو:آدرین من با تو بعداً یک کارایی دارم البته بعد از اینکه مرینت رو برگردوندی
این جمله ی [من با تو بعدا یک کارایی دارم] معنی خوبی نداره
بلند شدم و به همون سمتی که مری رفته بود دویدم
دوباره این دختر کله شق بازی در اورد
یک دفعه یک نفر جیغ زد
این....مرینت بود
سریع به سمت صدا دویدم
صدای مرینت اومد:ولم کننننن...گمشو اونور هیولایه کثیف
با سرعت بیشتری دویدم تا اینکه هیچ صدایی از مرینت نیومد دیگه
به همونجایی رفتم که صدای مرینت بود و تنها چیزی که دیدم قطره های خون بود که به جنگل می رسید
درباره
سلاممم
به وب خوش اومدین
اینجا از میراکلس آپ می کنیم
تبادل هم میکنم*^*
نویسنده هم می پذیرم
خوش حال میشم دوست بشیم(دخترا)
فعلا بای بای😁🍦
آخرین مطالب
پربازدیدترین مطالب
جنجالیترین مطالب
پیوندها
آرشیو
- آبان 1399 36 پست
برچسبها
- داستان magic 28 مورد
- عکس ها 1 مورد
- فانی تایم 1 مورد
- کمیک ها 1 مورد